سرویس ناب پلاس - محمدرضا پهلوی (۴ آبان ۱۲۹۸ – ۵ مرداد ۱۳۵۹) که به محمدرضاشاه پهلوی نیز شهرت دارد و تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ با عنوان رسمی اعلی‌حضرت همایونی، شاهنشاه آریامهر خطاب می‌شد،دومین و آخرین پادشاه دودمان پهلوی بود که از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ آخرین پادشاه ایران بود.
بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

بیوگرافی محمدرضا شاه پهلوی

به گزارش سرویس پلاس خبر ناب آخرین پادشاه ایران، محمدرضا پهلوی در سال ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. مادرش تاج الملوک آیرملو معروف به ملکه مادر، دومین همسر رضا خان بود. اشرف پهلوی خواهر دوقلوی محمدرضا بود که پنج دقیقه پس از او به دنیا آمد. اشرف در کتاب خاطراتش می نویسد پس از به دنیا آمدن آن دو، رضاخان برای سومین بار ازدواج کرد که باعث شد ملکه مادر خانه خود را از آن ها جدا کند. محمدرضا تا سن شش سالگی بیشتر وقتش را با دو خواهرش شمس و اشرف و برادر کوچکش علیرضا سپری می کرد. محمدرضا پهلوی از همسر اول، سوم و چهارم پدرش نیز صاحب یک خواهر بزرگتر ناتنی بنام «همدم السلطنه» و پنج برادر و یک خواهر ناتنی کوچکتر بنام های «غلامرضا»، «عبدالرضا»، «احمدرضا»، «محمودرضا»، «فاطمه» و «حمیدرضا» بود.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

آغاز تحصیلات محمدرضا شاه پهلوی

محمدرضا در شش سالگی وارد مدرسه ای به نام، دبستان نظام شد که به دستور رضاشاه در قصر سعدآباد بر روی تپه های غیرمسکونی شمال شهر بر پا شد و هدف آن تعلیم ولیعهد دریک محیط نظامی بود. تعلیمات مدرسه نظام؛ اگر چه دشوار و رمق گیر بود؛ اما نیروی مقاومتش را افزود. او همچنین سوارکاری، ژیمناستیک و بوکس را فرا گرفت. محمدرضا که از محبت مادری محروم شده بود، به دوستان مدرسه ای روی آورد که اغلب فرزندان امرای ارتش یا مقامات مهم دولتی بودند.
محمدرضا در خاطراتش فردوست را صمیمی ترین دوست دوران کودکی و نوجوانی اش می خواند. وی از ۸ سالگی وارد مدرسه نظام شد و علی رغم این که پدرش از مقامات دون پایه ارتش بود، به دلیل ابراز لیاقت در تحصیل به این مدرسه و کلاس مخصوص ولیعهد راه یافت و در امتحانات پایان سال اول، شاگرد اول شد، در حالی که ولیعهد خارج از رده قرار داده شد. سال بعد کلاس به ساختمانی معروف به خوابگاه در کاخ گلستان منتقل شد، تا ولیعهد به محل زندگی اش نزدیک باشد. در این کلاس بود که رضاشاه فردوست را به عنوان دوست و همراه همیشگی پسرش برگزید، تا حتی در روزهای تعطیل نیز تا هنگام خواب با او باشد. محمدرضا همزمان با ورودش به مدرسه آموزش زبان فرانسه را به وسیله معلمی فرانسوی به نام سیلوستر آغاز کرد. خانم ارفع (این معلمه فرانسوی به نام خانوادگی همسر ایرانی اش، ارفع نام گرفت.) نیز نظارت بر امور داخلی او را عهده دار شد. در این مدرسه علاوه بر دروس روزانه، کاربرد اسلحه و تعلیمات صحرایی انجام می شد. ولیعهد از ۸ سالگی می بایست با شاه ناهار می خورد و در جلسات مشورتی وزراء، بازدید واحدها و رژه ها شرکت می کرد. رفتار او به خاطر ولیعهد بودنش طی شش سال حضورش در دبستان نظام با شاگردان بسیار ظالمانه بود و برخی را خیلی آزار می داد و اولین درس های قدرت را از پدرش آموخت. در درس ریاضیات بسیار ضعیف بود و اصولا" حوصله فکر کردن نداشت و از همان کودکی اهل تفکر عمیق و همه جانبه نبود و پیشنهادات را بدون بررسی و در نظر داشتن دور نمای آن می پذیرفت. این ویژگی در زندگی آینده و شیوه کشور داری اش تاثیر عمیق گذارد. در زمینه تاریخ و ادبیات و مسائلی که نیاز به فکر کردن نداشت، نمرات خوبی می آورد. در تهران معلمان مراعات او را می کردند؛ اما در سوییس بدون در نظر گرفتن موقعیتش با او برخورد می شد، به همین دلیل در حل مسائل ریاضی در می ماند، با این وجود هیچ تلاشی برای یادگیری آن نمی کرد. در علوم طبیعی همچون فیزیک و شیمی، آن چه را در آزمایشگاه می دید، فرا می گرفت و آن بخش را که مربوط به درک مطلب می شد؛ مثل چگونگی ترکیبات و فرمول های شیمیایی، کاملا"در می ماند.
در دوازده سالگی پس از اتمام تحصیلات دبستان در شهریور ماه ۱۳۱۰ به اتفاق برادرش علیرضا، فردوست، مهرپور پسر تیمورتاش (وزیردربار)، خود تیمورتاش، دکتر مودب نفیسی (وی پزشک معالج روزگار کودکی ولیعهد بود که بیماریهای سخت او را معالجه کرده بود و به عنوان طبیب مخصوص تعیین و کلیه امور تحصیلی وشخصی او را در سوییس بر عهده گرفت.) و آقای مستشار که قبلا"معلم ادبیات فارسی او بود و می بایست، در سوییس نیز به درس ادبیات ولیعهد رسیدگی می کرد، به سوییس اعزام شدند.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

تحصیل در سوییس

رضاشاه ابتدا فرانسه را به برای تحصیل پسرش در نظر گرفت؛ اما پس از مطالعه سوییس را برگزید که کشور کوچکی بود. وی در کشمکش های میان کشورهای اروپایی جنبه بی طرفی را رعایت می کرد. محمد رضا ابتدا در شهر لوزان و در مدرسه ای معمولی به طور موقتی ثبت نام شد و در منزل پروفسوری (دوویلیه در کتابش از این خانواده به عنوان خوانواده خرازی فروشی نام می برد.) سوییسی اقامت گزید. تا سال بعد به مدرسه «له روزه» که مشهور ترین موسسه فرهنگی خصوصی سوییس و در شهر رول بین ژنو و لوزان بود، منتقل شود. این موسسه توسط بلژیکی به نام کارناک در سال ۱۸۸۰ تاسیس شد و تا مدتها شاگردانش صرفا بلژیکی بودند؛ اما زمان ورود پهلوی به این مدرسه هانری (پسر کارناک) آن را اداره می کرد و بیشتر شاگردانش غیرسوییسی و از فرزندان اشراف و دولتمردان سایر کشورها بودند، آموزگاران نیز دست چین شده بودند و تشکیلات عالی ورزشی داشت و شاگردانش در زمستان برای اسکی به کوهستان مهاجرت می کردند. هزینه های شبانه روزی این مدرسه بسیار بالا بود. اتاق رزرو شده برای پهلوی وسیع و زیبا بود که بر روی دیوارهایش تصاویر ورزشکاران و یادگاری هایی از پیروزی های تیم های فوتبال بود. پهلوی در طول ۴ سال تحصیل در روزای از نظر درسی متوسط بود و علاقه چندانی به مطالعه کردن نداشت. دو درس ریاضی و فرانسه برایش از همه مشکل تر بود. تمرینات ریاضی را به فردوست می سپرد. ادبیات فرانسه اش نیز پس از آشنایش با پرون کمی بهتر شد.

پرون پسر خدمتکار مدرسه بود و در کارهای نظافت و باغبانی به پدرش کمک می کرد. آشنایی آن دو بدین قرار بود که طی چند بار اذیت و آزار توسط محصلین، محمدرضا به یاری اش شتافت و همین موجب علاقه پرون به ولیعهد شد. او بارها اتاق ولیعهد را مرتب و نظافت کرد؛ اگر چه ده سال از محمدرضا بزرگتر بود و به دلیل موقعیت پایین اجتماعی نمی توانست، دوست مناسبی برای او باشد، با این وجود ظرافت و طبع شعر و معلوماتی که در زبان فرانسه داشت، توجه ولیعهد را به خود جلب کرد و دیگر نه برای نظافت که برای خواندن شعر و بحث های ادبی نزد او می رفت و کم کم بهترین مونس ولیعهد شد. آنچنان که فردوست می گوید؛ احتمالا" فردوست چند ماه قبل از ورود محمد رضا به مدرسه توسط سرویس اطلاعاتی انگلیس و با هماهنگی مدیر بلژیکی مدرسه که با انگلیسی ها روابط خوبی داشت، در مدرسه گذاشته شده بود، تا بعدها به موثرترین و مرموزترین چهره پشت پرده دربار تبدیل شود.

ولیعهد در اوایل ورودش به دبیرستان روزای درگیری هایی با محصلین پیدا کرد و حتی یکبار با یک آمریکایی کارش به کتک کاری و بهداری مدرسه کشید؛ ولی بعدا منزوی و آرام شد و بیشتر اوقات در اتاقش به صفحات گرامافون و رادیو یا پذیرایی از دوستان معدودش می پرداخت. چون دیگر خبری از سر خم کردن های مدرسه نظام نبود و شاگردان مدرسه او را یکی چون خود به حساب می آوردند.

و برخوردهای قلدر مابانه کارساز نبود، از این رو از روابط دوستانه ای با شاگردان آن جا و از جمله شاگردی آمریکایی به نام پیرسن و سوییسی به نام هوبرپیکته که بعدها روزنامه نگار و سپس بانکدار شد، طرح دوستی ریخت و آنها اغلب در اتاقش بودند.

دوستانش نیز او را پسری خوب و دوست داشتنی توصیف می کردند. در آب و هوای سوییس او بسیار زود به سن بلوغ رسید و تنومند و ورزشکار شد. از این رو بزرگترین رضایت نامه دبیرستانی محمد، پیشرفتش در فوتبال و دیگر رشته های ورزشی بود و به شکرانه وجود او روزای ۴ سال پیاپی جام پیروزی لمان که بالاترین ارزش را در سوییس داشت، به خود اختصاص داد. او علاوه بر کاپیتانی تیم فوتبال در اسکی و هاکی روی یخ نیز مقام اول بود.

ورود به دانشکده افسری

محمدرضا در سال ۱۳۱۴ سه هفته قبل از اتمام تحصیلاتش به تهران فراخوانده شد و پس از تعطیلات تابستانی، به دانشکده افسری که پدرش با مشورت نظامیان فرانسوی تاسیس کرده بود، وارد شد و با سی تن از پسران افسران عالی رتبه که با دقت انتخاب شده بودند، هم کلاس شد. او در ارتش برای اولین بار استقلال نسبی را تجربه کرد و به تدریج بر کم رویی مادرزادی اش غلبه کرد. در این دانشکده مقررات بسیار سختی اجرا می شد، ساعت ۰۳/ ۵ بیدار باش، تعلیمات بدنی از ساعت ۷ تا ۹، درس از ۹ تا ۱۲، تمرینات ۱۴ تا ۱، ۱۷ تا ۱۹ قدم آهسته. بعلاوه تمرین و عملیات شبانه و کماندویی که ولیعهد، فردوست و علی قوام (که بعدها همسر اشرف شد.) جز نظارت کاری انجام نمی دادند. در فواصل بین آموزش های نظامی پدرش او را به سفرهای درون ایران می برد، با مردمی که در آینده بر آنان حکومت می کند، آشنا شود. در سال ۱۳۱۷ش. در سن ۱۸ سالگی گواهی نامه دانشکده افسری را دریافت کرد و به درجه ستوان دومی نائل شد و در استخدام ارتش به سمت بازرس نظامی منصوب شد. رضا شاه اغلب او را احضار و درباره کارهایش از او پرسش می کرد. نیم ساعت قبل و یک ساعت بعد از ناهار ، رضاشاه با او صحبت می کرد و او را در جریان امور قرار می داد و پیوسته نگران آینده تاج و تخت محمد رضا بود؛ زیرا کم جرات و محافظه کار بود؛ حتی رضاشاه در این اندیشه بود که متممی برای قانون اساسی تهیه کند که جانشین شاه به ناچار نباید، پسر ارشد باشد. در مجموع شاه علی رغم علاقه ویژه اش به محمدرضا او را شایسته حکومت نمی دانست.

ازدواج اول محمدرضا شاه پهلوی

در ۲۰ سالگی به تصمیم پدرش ابتدا خانم «پرنسس اینگرید» از سوئد که بعدها ملکه دانمارک شد و سپس یک دختر از خاندان قاجار برایش در نظر گرفته شد. در نهایت اما سال ۱۳۱۷ به پیشنهاد «مصطفی کمال آتاتورک» به رضا خان، خواهر ملک فاروق پادشاه مصر بنام فوزیه فواد برای این وصلت انتخاب شد. محمدرضا و فوزیه در ۲۵ اسفند ۱۳۱۷ در حالی با هم ازدواج کردند که فوزیه زبان فارسی بلد نبود اما می توانست به عربی ، فرانسه و انگلیسی صحبت کند. او با ولیعهد جوان (محمدرضا) به فرانسه صحبت می کرد و در نهایت این صحبت ها، ثمره این زندگی در ۵ آبان ۱۳۱۹ دختری بنام «شهناز» شد.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

تاج گذاری در ۲۲ سالگی

۱۵ شهریور ۱۳۲۰ بعد از رسیدن قوای متفقین به تهران ، پدرش (رضا شاه) از پادشاهی استعفا داد و پسرش محمدرضا ۲۲ ساله را بعنوان جایگزین به مجلس ملی معرفی کرد.در نهایت محمدرضای جوان همزمان با اشغال ایران و پایان جنگ جهانی به پادشاهی رسید.

مبارزه با آذربایجان و کردستان

اولین اقدام شاه جوان مبارزه با خودمختاری آذربایجان و کردستان توسط حزب «دموکرات آذربایجان» به رهبری پیشه وری و «دموکرات کردستان» توسط قاضی محمد بود، او سپس با واگذاری مالکیت زمین های رضا شاه به سکنه آن محبوبیت بیشتری در عرصه داخلی کسب کرد.

علت طلاق از فوزیه

بعد از به قدرت رسیدت محمدرضا ، فوزیه که نمی تواست به فارسی صحبت کند و از خانواده و دوستانش دور افتاده بود ، کم کم با اشرف و مادر شاه نیز به اختلاف خورد. در نهایت سال ۱۳۲۳ فوزیه به دلایل پزشکی به مصر بازگشت و یکسال بعد با ارسال نامه از مقام شهبانویی ایران کناره گیری و درخواست طلاق داد. در مدت زمان قهر فوزیه و حضورش در مصر، محمدرضا با فرستادن بسیار از سفرا و افراد درباری، سعی به بازگشت فوزیه داشت که موفق نشد.

ازدواج دوم

محمدرضا بعد از هفت سال از طلاق همسر اولش، روز ۶ دی ۱۳۲۹ وقتی ۳۱ ساله بود با ثریا اسفندیاری ۱۸ ساله متولد اصفهان و تحصیلکرده سوئیس ازدواج کرد. ثریا در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن با شمس، خواهر بزرگ محمدرضا آشنا و از طریق او به شاه معرفی شد.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

علت طلاق از ثریا اسفندیاری

با گذشت چند سال و عدم بارداری ثریا، مشکل جدی برای جانشینی شاه بوجود آمد، به همین دلیل سال ۱۳۳۳ ثریا با شاه برای درمان به آمریکا رفتند. با این حال آزمایشات نشان داد هر دو در سلامت هستند اما با این وجود ثریا نتوانست باردار شود به همین دلیل این زندگی ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ بعد از ۷ سال به جدایی ختم شد. گفته می شد شاه عاشق ثریا بود و اگر ثریا می توانست برای او جانشینی بیاورد آنها هیچگاه از هم جدا نمی شدند اما مسئله جانشینی، آن زمان مهم بود.

ازدواج سوم با فرح دیبا

محمدرضا شاه برای سومین بار در ۱ آذر ۱۳۳۸ زمانی که ۴۰ ساله بود با فرح دیبا دختر ۲۱ ساله عقد کرد و روز ۲۹ آذر همین سال مراسم عروسی آنها برگزار شد فرح زمانی که برای پیگیری علت ممنوع الخروجی خود به وزارت خارجه رفته بود توسط «اردشیر زاهدی» داماد شاه مورد توجه قرار گرفت، اردشیر فرح را به همسرش شهناز (خواهر کوچک شاه) معرفی کرد و در نهایت توسط این دو، فرح و شاه در یک مهمانی خصوصی باهم دیدار کردند.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

ثمره ازدواج سوم

ده ماه پس از ازدواج، اولین فرزند شاه و فرح، بنام «رضا» در ۹ آبان ۱۳۳۹ به دنیا آمد. سپس دخترشان «فرحناز» در ۲۱ اسفند ۱۳۴۱، فرزند سوم بنام «علیرضا» در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و فرزند چهارم هم «لیلا» هم در ۷ فروردین ۱۳۴۹ متولد شدند.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

ماجرای ترور محمدرضا پهلوی

پس از ترور ناموفق در دانشگاه تهران، شاه به مدت یک سال و برای پوشاندن زخم عبور گلوله از کنار لب خویش سبیل گذاشت. در دی ۱۳۲۷ شایعاتی به وزارت امور خارجه آمریکا رسید که شاه به دنبال فرصتی برای اصلاح قانون اساسی مشروطه و بالابردن قدرت خود در مقابل مجلس است.

تنها یک ماه بعد در ۱۵ بهمن با ترور نافرجام شاه در دانشگاه تهران؛ این فرصت به دست وی افتاد. فقط یکی از گلوله های ضارب، ناصر فخرآرایی، به شاه برخورد کرد؛ ولی باعث آسیب جدی شاه نشد. چند لحظه بعد، ضارب بدون بازجویی در همان محل ترور کشته شد و انگیزه های او از این کار در پرده ای از ابهام باقی ماند.

بعدها گفته شد که وی عضو یک گروه کمونیستی-اسلامی بوده است. شاه با همین بهانه، نه تنها همه مخالفین مذهبی و چپ گرای خود را سرکوب کرد، بلکه حتی به شکلی غیررسمی انگشت اتهام را به سوی انگلستان نیز نشانه گرفت.

این در شرایطی بود که از سوی انگلستان تحت فشار قرارداشت تا قرارداد نفتی جدیدی با آنان امضاء کند. به گفته یرواند آبراهامیان شاه به بهانهٔ این ترور، یک «کودتای سلطنتی» به راه انداخت. این ترور «موهبتی در لباس مبدل برای شاه» بود.

سپس در شرایطی که حکومت نظامی اعلام شده بود، انتخابات مجلس مؤسسان برگزار شد. این مجلس علاوه بر افزایش اختیارات شاه، تشکیل مجلس سنایی را تصویب کرد که نیمی از سناتورهای آن از سوی شاه منصوب می شدند.

در یک گزارش دولتی آمریکایی در بهار ۱۳۲۸ (چند ماه پس از ترور) چنین درج شده است: «همه آثار رهبر بودن، در شاه ناپدید شده است. او که تاکنون تظاهر می کرد مایل است رهبری «پیشرفت و اصلاحات» را برعهده داشته باشد، در عمل، نه توانایی این رهبری را دارد و نه شخصیت لازم برای این کار را.»

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

اعتقادات محمدرضا شاه پهلوی

محمدرضا بر خلاف پدرش رضا شاه، بسیار آدم مذهبی بود، او بیشتر دوران کودکی را نزد مادرش سپری که که گرایش های عمیق مذهبی داشت او در دوران ولیعهدی زمان تحصیل در سوئیس هم نمازهای یومیه خود را می خواند، بسیاری معتقدند گرایش مذهبی شاه به دوران کودکی اش باز می گردد، زمانی که به بیماری سخت «حصبه» مبتلا شد و پزشکان گفتند تنها کاری که می توان کرد دعا کردن است.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

ورزش های مورد علاقه محمدرضا شاه پهلوی

محمدرضا شاه در دوران تحصیل علاقه زیادی به ورزش های کشتی و سوارکاری داشت و بعدا به سمت چوگان، فوتبال، شنا و دوچرخه سواری نیز رفت در سوئیس اسکی را آموخت و در دوران جوانی به سمت بازی تنیس رفت اما با مشکل بینایی آنرا کنار گذاشت و در میانسانی سمت بازی های پوکر و ورق رفت.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

نارضایتی و انقلاب

از سال ۱۳۵۴ با سقوط قیمت نفت و بالا رفتن تورم ، نارضایتی عمومی شکل گرفت و بسیاری از سرمایه ها از ایران خارج شد. همزمان زنجیره ای از اقدامات نسنجیده شاه علیه علما باعث شد آنها نیروهای انقلابی را برای برای سرنگونی وی را به حرکت در بیاوریند. تخریب بازار قدیمی اطراف مشهد، اعلام تقویم شاهنشاهی به جای تقویم هجری و لغو یارانه روحانیان و انتشار مقاله علیه امام خمینی از جمله عوامل بود.

سفر محمدرضا شاه پهلوی به آمریکا

روز ۲۳ آبان ۱۳۵۶ محمدرضا و همسرش وارد آمریکا شدند و مورد استقبال «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت این کشور قرار گرفت. فردای آن روز در محوطه کاخ سفید در حالی مراسم استقبال رسمی از شاه برگزار می شد که تظاهرات گسترده و بی سابقه ای علیه شاه مقابل این کاخ در جریان بود. این اعتراضات به حدی رسید که پلیس مجبور به استفاده از گاز اشک آور شد که گاز بر اثر وزش باد در کاخ سفید پراکنده شد و در چشمان حاضران و شاه رفت.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

شاه از ایران رفت

با بالا گرفتن اعتراضات مردمی در [آبان] ۱۳۵۷ شاه با سخنرانی تلویزیونی معروف خود تحت عنوان «صدای انقلاب شما را شنیدم» سعی در آرام کردن فضا داشت. با این حال آتش تظاهرات بیشتر شد و در نهایت ۱۶ دی ۱۳۵۷ شاپور بختیار به نخست وزیری منصوب شد که مورد اقبال مردم قرار نگرفت. در نهایت اما دیگر مجالی برا ماندن شاه نبود و او به همراه خانواده در ۲۶ دی ۱۳۵۷ با هواپیمایی که خود خلبانی آنرا برعهده داشت از ایران به سمت مصر فرار کرد.

از مصر تا مکزیک و آمریکا

شاه و همسرش با خدمه در جزیره ای میان رود نیل در مصر ساکن شدند تا اینکه به دعوت پادشاه مراکش راهی کاخ «جنان الکبیر» این کشور شدند. بعد از به ثمر رسیدن انقلاب و بازگشت امام خمینی (ره) در روز ۱۰ فروردین۱۳۵۷ شاه با خانواده با ویزای گردشگری به جزیره باهاما رفتند. تلاش شاه برای گرفتن پناهندگی سیاسی از انگلستان بی نتیجه ماند به همین دلیل آنها در ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ مجبور شدند به مکزیک بروند.

نوع بیماری محمدرضا شاه پهلوی

شاه در فروردین سال ۱۳۵۳ زمان حضورش در تعطیلات نوروزی کیش توسط دکتر «عبدالکریم ایادی» پزشک مخصوص خود متوجه بیماری شد. بعد از آن دکتر ایادی از پرفسور برنار فرانسوی (متخصص خون) دعوت کرد تا برای معاینه شاه به ایران سفر کند، طبق معاینات صورت گرفته و آزمایش های انجام شده، مشخص گردید که شاه به نوعی از «سرطان لنفاوی» مبتلا شده است.

پنهان کردن بیماری از شاه

دکتر ایادی، شاه را از نوع بیماری خود مطلع کرد اما جزئیات را از وی پنهان نمود و با این روش توانست درمان او را بی سرو صدا شروع کند در نهایت سال ۱۳۵۶ یکسال قبل از انقلاب، شاه آگاهی کاملی از بیماری خود پیدا کرد و فهمید علاج چندانی ندارد.

مرگ محمدرضا شاه پهلوی

عود بیماری شاه در مکزیک باعث شد توسط پزشک مخصوصی که از پاریس آورده بودند او تحت شیمی درمانی قرار بگیرد. در نهایت ۳۰ مهر ۱۳۵۸ برای ادامه درمان راهی بیمارستانی در نیویورک شد اما ۵۴ روز بیشتر نتوانست بماند و با فشار دولتمردان این کشور به مصر بازگشت. انور سادات (رئیس جمهور مصر) به او و خانواده اش پناهندگی داد و پس از آن طحال اش خارج شد و در نهایت ۴:۴۵ دقیقه روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ شاه ۶۰ ساله در قاهره درگذشت.

بیوگرافی و زندگی خصوصی محمدرضا پهلوی و همسرانش و روابط غیراخلاقی او + تصاویر

مراسم تشییع و محل دفن محمدرضا شاه پهلوی

دو روز بعد از مرگ شاه، مراسم تشییع پیکر او با حضور انورسادات (رئیس جمهور) و در یک فاصله پنج کیلومتری از بیمارستان قاهره تا مسجد الرفاعی برگزار شد. در پشت سر جنازه، ریچار نیکسون (رئیس جمهور سابق آمریکا)، هنری کیسینجر (وزیر خارجه سابق آمریکا) و کنستانتین پاشاه یونان از جمله افراد مشهور حاضر بودند. در نهایت نیز «سید طالب رفاعی» روحانی شیعه عراقی و از موسسان حزب الدعوه عراق بر او نماز گزارد و جسد شاه بصورت امانت در مسجد الرفاعی دفن شد.

اخبار گوناگون در خبر ناب