در سیستم حاکمیتی کشور، وزیر اقتصاد ، هیچکاره است -  سیاست پولی و مالی دولت در جای دیگری تنظیم می شود!
سرویس اقتصادی - به تازگی شایعه کناره‌گیری وزیر اقتصاد مطرح شد و برخی از این تغییر استقبال کردند و آن را مقدمه‌ای برای تغییر فرمان اقتصادی تلقی کردند تا گشایشی ایجاد شود.

به گزارش سرویس اقتصادی خبر ناب به نقل از خبرآنلاین - مفروض چنین موضع گیری آن است که وزیر اقتصاد در ساختار تصمیم گیری موجود قدرت زیادی دارد و امکان زیادی برای شکل دهی تصمیمات در اختیار دارد. علی سرزعیم در دنیای اقتصاد نوشت: واقعیت آن است که چنین فرضی تنها برای کسانی که از داخل ساختار نظام تصمیم گیری ایران مطلع نیستند، قابل قبول است. هرکس که با وزارت امور اقتصادی و دارایی آشنایی عمیقی داشته باشد به سادگی درمی یابد که نقش این وزارتخانه در مقایسه با دیگر وزارتخانه ها و سازمان های اقتصادی در تصمیم گیری ها بسیار کمتر است.

در یک بازتعریف ماموریت برای این وزارتخانه، می توان بخش نظارت بر بازار پول را از بانک مرکزی منتزع کرد و همراه با بیمه مرکزی و سازمان بورس، نهاد ناظر مالی به وجود آورد و بانک مرکزی تنها متولی سیاست پولی شود؛ اما بانک مرکزی حاضر به چنین کاری نیست و به همین دلیل تعارض بین سیاست های این سه بازار دیده می شود. دیگر وظیفه این وزارتخانه، امور دارایی است. بنابراین املاک توقیفی و... باید ذیل این وزارتخانه قرارگیرد و همراه با سازمان خصوصی سازی درباره نگهداری و فروش بهینه آنها تصمیم گیری شود. معمولا خصوصی سازی شرکت های دولتی با مخالفت های سیاسی شدید همراه است و وزیر اقتصاد باید پذیرای این فشارها باشد. درباره اداره شرکت های دولتی وضعیت پیچیده تر است. از آنجا که بخش مهمی از سهامداری شرکت های دولتی با وزارت اقتصاد است، یک وضعیت دوگانه ایجاد شده است.

در برخی شرکت ها و بنگاه های اقتصادی دولتی، وزارت اقتصاد باید اعضای هیات مدیره و مدیرعامل آنها را منصوب کند. انتصاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل بانک ملی و بانک سپه، بیمه ایران و شرکت سرمایه گذاری خارجی نمونه های برجسته از این امر هستند. درباره برخی شرکت ها و بانک های خصولتی مانند بانک ملت، صادرات و تجارت و نیز بانک هایی که موقتا تولیت آنها بر عهده وزارت اقتصاد گذاشته شده، انتصاب ها با وزیر اقتصاد است. همین امر وزیر اقتصاد را در کانون فشارهای سیاسی برای انتصاب افراد مورد تمایل قدرتمندان قرار می دهد. به این ترتیب بخش زیادی از وقت و انرژی وزیر صرف مقابله با این فشارها و مدیریت چنین فعالیت هایی می شود.

در برخی دیگر از شرکت ها، وزارتخانه های بخشی متولی اصلی بنگاه اقتصادی هستند و وزارت امور اقتصادی و دارایی نقش صوری دارد. مثلا ایران ایر که یک شرکت دولتی است در عمل توسط وزارت راه و شهرسازی مدیریت می شود و نقش وزارت امور اقتصادی و دارایی درباره آن ناچیز است. شرکت ملی نفت، شرکت ملی گاز و انبوهی از شرکت های دیگر هستند که توسط وزارت نفت اداره می شوند و نقش وزارت اقتصاد به عنوان سهامدار ناچیز و صوری است. برخی بانک های تخصصی توسط وزارتخانه های ذی ربط مدیریت می شوند و وزارت اقتصاد در آنها نقش درخور چندانی ندارد. به عنوان مثال، انتصاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل بانک های مسکن، پست بانک، بانک کشاورزی، بانک توسعه تعاون نیز معمولا محل مناقشه است؛ زیرا وزارتخانه های راه و شهرسازی، وزارت ارتباطات، کشاورزی و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی مدعی هستند که این انتصاب ها باید توسط آنها صورت گیرد تا عملکردهای آنها با برنامه هایشان همسو باشد.

البته وزیر امور اقتصادی و دارایی در شورای پول و اعتبار حضور دارد، ولی روشن است که نقش رئیس کل بانک مرکزی در آن شورا برجسته تر است. وزیر اقتصاد در شورای اقتصاد حضور دارد؛ اما نقش رئیس سازمان برنامه و بودجه در آن شورا برجسته تر است. وزیر اقتصاد در شورای عالی کار حضور دارد، ولی نقش وزیر کار در این شورا برجسته تر است. بنابراین با وجود حضور کرسی وزارت امور اقتصادی و دارایی در شوراهای مختلف تصمیم گیری، اما قدرت اصلی در جای دیگری است.

مخلص کلام آنکه وزیر امور اقتصادی و دارایی در واقع وزیر امور دارایی است و باید فشارهای سیاسی مربوط به انتصاب های مدیران شرکت های دولتی را متحمل شود. اما به واسطه حضور در شوراهای مختلف و نامی که آقای ایروانی برای این وزارتخانه برگزید، افکار عمومی و حتی نمایندگان مجلس، وزیر اقتصاد را مسبب اشکالات و آشفتگی های اقتصادی برمی شمرند.

وقتی نرخ ارز بالا می رود وزیر اقتصاد مواخذه می شود، وقتی تورم بالا می رود وزیر اقتصاد مواخذه می شود، وقتی مشارکت مردمی در اقتصاد پایین است وزیر اقتصاد مواخذه می شود؛ درحالی که فرمان کار در جای دیگری است. معمولا در شرایط بحرانی اولین کاری که به ذهن افراد خصوصا کسانی که انتصاب های موردنظرشان در شرکت های دولتی و خصولتی انجام نشده می رسد تغییر وزیر اقتصاد است و چنین وعده داده می شود که این کار موجب خواهد شد اوضاع بسامان شود و وزیر اقتصاد مسبب وضع نابهنجار معرفی می شود. این در حالی است که با توصیف یادشده وزیر اقتصاد کمترین سهم را در میان بخش اقتصادی دولت در اتخاذ سیاست ها دارد. آنچه مورد نیاز است یک بازنگری جدی درباره ساختارها خصوصا ماموریت وزارت امور اقتصادی و دارایی است و باید انتظارات را متناسب با اختیارات تعریف کرد.

برای دسترسی سریع به تازه ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.

این خبر توسط سایت خبرآنلاین منتشر شده و خبر ناب صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.

منبع : خبرآنلاین

اخبار گوناگون در خبر ناب