سرویس ناب پلاس - بیشتر افرادی دست به خیانت زناشویی می‌زنند که مسئولیت‌پذیر نیستند، وظیفه‌شناس نیستند، رفتارهای تکانشی دارند، خودشیفته هستند، سبک دلبستگی ناایمن دارند، هویت جنسی نامعیوب یا اعتماد به نفس پایین دارند.
زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

گروه خانواده؛ نعیمه موحد: هر کس وقتی فردی را برای زندگی مشترک انتخاب می کند تصور نمی کند که ممکن است رابطه او و همسرش در جایی از زندگی دچار شکست اساسی بشود. همه دنبال ازدواج خوب و وفادارانه هستند. اما برای برخی پیش می آید که زندگی از مسیر وفاداری خارج می شود و خیانت اتفاق می افتد.

خیانت زناشویی هم مانند بسیاری از از مسائل دیگر این حوزه در جامعه ما درگیر کلیشه های بسیاری است. برملا شدن خیانت برای هر زوجی حادثه ای ناگوار است. اما داشتن مهارتهایی در این زمینه چه برای کسانی که زندگی خود را در معرض عدم وفاداری می بینند و چه برای کسانی که در حال حاضر از شریک زندگی خود مطمئن هستند، کمک می کند تا هم از این موضوع پیشگیری کنیم و هم در صورت وقوع عاقلانه و با آسیب کمتری به خود و دیگران با خیانت روبه رو بشویم.

در این گفت وگو مهدی ناجی عظیمی زوج درمانگر، مشاور و مدرس دانشگاه ضمن بررسی موضوع خیانت و عدم وفاداری در زوجین، راهکارها و توصیه های برای پیشگیری و همچنین حل این مسئله در یک زندگی مشترک ارائه داده است.

زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

 

آیا خیانت فقط به معنای وارد شدن نفر سوم به زندگی یک زوج است؟

یک تعریف دقیق از خیانت این است که هر فکر، احساس یا رفتار، چه به صورت پنهانی و چه به صورتی که همسر و بقیه هم مطلع بشوند و این رفتار موجب رنجش و ناراحتی همسر بشود خیانت است. حتی اگر پای نفر سومی هم درمیان نباشند. به عنوان مثال فردی که به دیدن فیلمهای غیراخلاقی عادت دارد و از این راه حتی بخشی از نیاز جنسی خود را رفع می کند، در حال ارتکاب خیانت به همسر خود است. خیانت به معنای از بین رفتن حس اعتماد است. زمانی که دونفر ازدواج می کنند به یکدیگر قول می دهند که نسبت به هم وفادار باشند. و این وفاداری به این معنی است که زوجین به هم متعهد می شوند که فقط با یکدیگر رابطه عاطفی و جنسی داشته باشند.

چه علائمی در یک زندگی مشترک، می تواند نشانه این باشد که آن زندگی در معرض عدم وفاداری قرار گرفته است؟

هیچکس ازدواج نمی کند که بخواهد خیانت کند یا خیانت ببیند. همه دوست دارند ازدواج کنند و زندگی جدیدی را با رضایت و شادی سپری کنند. همه دوست دارند یک شوهر و یک زن خوب داشته باشند. اما ارتباط و ازدواج خوب ساختنی است. گاهی دیده می شود که اتفاقا زن و شوهر خیلی هم رابطه خوبی با هم دارند، اما باز هم خیانت اتفاق می افتد. بسیاری از این افراد بعد از قرار گرفتن در یک رابطه خارج از ازدواج هنوز هم می گویند که حاضر نیستند از همسر خود جدا بشوند. از طرف دیگر هم حاضر نیستند این روابط فرازناشویی را کنار بگذارند چون به آنها حس مطلوبی به دنبال آن هستند را می دهد. پس این موضوع را نمی توان با گفتن چند نشانه و علامت معرفی کرد. بلکه باید تقسیم بندی های زیادی در این زمینه ارائه داد.

این تقسیم بندی به چه صورت است؟

ما می توانیم افرادی که درگیر موضوع خیانت و بی وفایی هستند را به چنددسته تقسیم کنیم. دسته اول کسانی که فکر می کنند همسر آنها به آنها خیانت می کنند اما مطمئن نیستند. در واقع بوی خیانت را حس کرده اند اما ادله ای ندارند.

دسته دوم کسانی که مطمئن هستند همسر آنها در حال خیانت است اما از بازگو کردن آن می ترسند. دسته سوم کسانی که همسر آنها خیانت می کند و همگی هم از این موضع مطلع هستند. این نوع سوم به یک کابوس برای زوجین تبدیل می شود و هجومی از افکار منفی و آزاردهنده دامن آنها را می گیرد چون فرد خیانتکار رسما به خیانت خود اعتراف می کند و می گوید می خواهد این رفتار را ادامه هم بدهد.

اما دسته چهارمی هم وجود دارد. آنهایی که می خواهند و قصد دارند به همسرشان خیانت کنند و برای این کار وسوسه شده اند اما تردید دارند که انجام بدهند یا نه. دسته پنج و آخر هم آنهایی که موضوع خیانت خود را از همسر مخفی نگه داشته اند و کسی از آن مطلع نیست.

مهمترین نکته در خیانت و بی وفایی این است که اگر آن را به عنوان یک مسئله تعارض آمیز در روابط مطرح کنیم به دو برداشت می رسیم. یکی اینکه خیانت را به عنوان تهدیدی برای متلاشی شدن خانواده در نظر بگیریم یا فرصتی برای به خود آمدن و اصلاح و تقویت رابطه تا با مطالعه و مشاوره آن را به فرصتی برای بهبود زندگی خود تبدیل کنیم.

زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

 

در صحبت هایتان گفتید که در یک زندگی که زوجین رفتار خوبی هم با هم دارند، ممکن است خیانت اتفاق بیفتد. چه دلایلی این خیانت را رقم می زند؟

دلایل خیانت بسیار زیاد است. الگوهای ارتباطی بین زوجین، ویژگی های شخصیتی زوجین، سبک های دلبستگی، شیوه های حل تعارض، فرسودگی ها و استرس های زناشویی، میزان صمیمیت عاطفی و جنسی زوجین، زیاده طلبی و تنوع طلبی، حتی سست بودن یا سست شدن باورهای مذهبی جزدلایل خیانت محصوب می شود.

از لحاظ اجتماعی هم  سهل الوصول بودن ایجاد ارتباط عاطفی و جنسی با افراد دیگر موثر است. این سهل الوصول بودن شامل ازدیاد ارتباطات مجازی و یا دیدن فیلم ها و سریال های نامناسب هم هست.

ویژگی هایی که ممکن است باعث خیانت بشود از لحاظ روانی به 4دسته تقسیم می شوند. اولین مدل ، مدل «گسترش خود» است. وقتی زوجین زمینه توسعه و پیشرفت خود را فراهم نکنند از میزان رضایت و خشنودی آنها کاسته می شود و ممکن است جذب افرادی که نیازهای خود را گسترش داده اند بشود. یعنی فرد، دیگر همسرش را در حد خودش نبیند. این گسترش خود شامل انجام کارهایی مثل پیشرفت در شغل و تحصیل، وضعیت اقتصادی، ارتباطات اجتماعی، ورزش کردن، توجه به ظاهر و مواردی از این دست می شود.

دومین مدل، مدل «سرمایه گذاری اجتماعی» است که فرد در رابطه زناشویی خود پاداش اجتماعی دریافت نمی کند. پاداش اجتماعی یعنی از اینکه در خیابان کنار همسرم راه می روم خجالت نکشم. یعنی پاداش مثبتی از بودن با این همسر از اجتماع دریافت کنم. فردی که این پاداش اجتماعی را از بودن کنار همسرش دریافت نمی کند مدام به او می گوید «در خیابان جلوتر یا عقبتر از من راه برو» «من خودم تنهایی به فلان مهمانی و یا قرار دوستانه می روم» «تو در ماشین بنشین تا من خرید کنم» و صحبتهایی از این دست.

یک مثال دیگر درباره عدم دریافت پاداش اجتماعی می تواند صحبتهای کسی باشد که می گوید «من برای همسرم زیاد وقت می گذارم، با او به پارک و سینما می روم، غذای موردعلاقه اش را می پزم اما او به من توجهی ندارد و این وقت و توجه متقابل را برای من به کار نمی برد. من تلاش می کنم و به همسرم پاداش می دهم اما او در مقابل پاداشی نمی دهد و من را اقناع نمی کند.»

سومین مدل، مدل «وابستگی متقابل» است. در این مدل فرد رابطه زناشویی خود را با دیگران و دیگر روابط مقایسه می کند. در واقع تلقی و ادراک متفاوت فرد از شدت جایگزین های رابطه وجود دارد. در این رابطه فرد احساس می کند دیگران بیشتر و بهتر می تواند او را اقناع کنند و وقتی مقایسه می کند وابستگی متقابلی شکل می گیرد. برای بسیاری از ما این سوال پیش آمده است که اگر فرصت مجددی برای انتخاب پیش روی ما بود، ایا همسر فعلی خود را انتخاب خواهیم کرد؟ جواب هرکس به این سوال پاسخ به بودن یا نبودن احساس وابستگی متقابل بین یک زوج است.

چهارمین و آخرین مدل هم مدل «ارضای نیاز» است.  این مدل به این موضوع اشاره دارد که مهمترین کارکرد ازدواج ارضای نیاز یکدیگر است.  اگر رابطه در برآورده کردن نیازها موفق نباشد ممکن است فردی که نیازهایش برآورده نشده بخواهد نیازها را جای دیگری و توسط فرد دیگری فراهم کند.

 

زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

 

در جامعه ما باورهای غلطی که موجب خیانت زناشویی می شوند چه مواردی هستند؟

جالب است بدانید بسیاری از افراد فکر می کنند خیانت در مردها برای ارضای نیازجنسی و در خانمها برای ارضای نیاز عاطفی اتفاق می افتد. اما در یک پژوهش علمی مشخص شده است که فقط 48درصد مردان مهمترین دلیل اقدام به خیانت را مشکلات عاطفی می دانند. و فقط 8درصد مشکلات جنسی را علت خیانت اعلام کرده اند. از این تعداد 32درصد هم مشکلات عاطفی و جنسی را توام با هم اعلام کردندو 12درصد هم سایر مشکلات را عنوان کرده اند. پس مهمترین  علتی که باعث خیانت در روابط زناشویی می شود تجربه مجدد صمیمیت فردی در روابط عاطفی و جنسی باشد.

علاوه بر اینها، این یک طرحواره ذهنی ناکارآمد است که فردی تصور کند ازدواج قرار است تمام نیازهای او را مرتفع کند.

باورغلط دیگر این است زن باید توجه همیشگی و مستمر به رابطه جنسی و نیاز همسر داشته باشد. برخی معتقدند اگر زن درخواست رابطه جنسی داشته باشد غیرمعمول و گستاخانه است و  درخواست رابطه همیشه باید از طرف مرد باشد.

همچنین این باور وجود دارد که زن باید در رابطه عاطفی و جنسی مرد را راضی نگه دارد درحالی که این دوطرفه است و مرد هم حتما باید در این راستا تلاش کند.

یک باور اشتباه دیگر که اغلب بین زنان وجود دارد این است که مردان فقط به رابطه جنسی فکر می کنند و اصل برایشان این رابطه است. از طرف دیگر مردان تصور می کنند چشم همه زنان فقط به دنبال پول و ثروت آنهاست. اینها باورهایی است که باید در عموم اصلاح بشود.

برخی تصور می کنند با داشتن هر میزان ارتباطات اجتماعی و صمیمیت با غیرهمجنس توانایی کنترل خود را دارند. ما باید بپذیریم که انسان در هر زمانی زمینه لغزش و حتی گرفتار شدن به خیانت زناشویی در روابطی که از عرف ارتباط سالم خارج می شود را داراست.

زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

 

برای پیشگیری از خیانت زناشویی زوجین باید چه مهارتهایی به کار ببرند؟

اولین نکته برآورده کردن نیازهای ضروری یکدیگر است. مردان نیاز به احترام، تمجید و تشویق دارند. متاسفانه بسیاری از خانم ها به این نکته و تامین اقتدار و احترام همسر خود بی توجه هستند. زنان نیز احتیاج به توجه و ابراز کلامی و غیرکلامی دوست داشته شدن، محبت های ظریف و کوچک، درک شدن و همدلی دارند. مواردی که بسیاری از مردان اغلب توجهی به آن ندارند. این نیازها نیازهای ضروری و سطح یک در رابطه برای زن و مرد است.

این موارد حتی برای بعد از وقوع خیانت هم راهگشاست و اگر زوجین به این مسائل توجه کنند می توانند دوباره ارتباط خود را ازسر بگیرند.

نکته دوم این است که زوجین حتما در یک رابطه جنسی مقدمه و موخره و تامین نیازهای عاطفی یکدیگر را جدی بگیرند. مهارت سوم داشتن فضای امن در رابطه جنسی است. به عنوان مثال بعضی در منزل پدری زندگی می کنند و رفت وآمد به محل زندگی آنها بسیار زیاد است. آقایان در بسیاری از موارد، امنیتی که برای خانم در یک رابطه مهم است را در نظر نمی گیرند. درحالی که این موضوع برای زنان بسیار مهم است.

وجود کودک در خانه هم از مواردی است که رابطه زناشویی را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است خیانت هم در پی داشته باشد. باید حتما مکان یا اتاق مجزایی برای والدین وجود داشته باشد و بچه ها هم آن را متعلق به والدین بدانند. از رفتارهای ناصحیح بعد از فرزنددار شدن زوجین، این است که پدر در اتاق دیگر یا سالن پذیرایی خانه بخوابد و بچه ها پیش مادر در یک اتاق.

تماشای فیلمهای غیراخلاقی و نامناسب توسط زوجین هم مورد دیگری است که می تواند به شدت به رابطه زناشویی آسیب بزند. حتی تماشای این فیلمها به همراه یکدیگر هم، به همان میزان آسیب زاست.

بیشتر افرادی دست به خیانت زناشویی می زنند که مسئولیت پذیر نیستند، وظیفه شناس نیستند، رفتارهای تکانشی دارند، خودشیفته هستند، سبک دلبستگی ناایمن دارند، هویت جنسی نامعیوب یا اعتماد به نفس پایین دارند.

زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

 

تصور کنیم در یک زندگی مشترک پی به خیانت برده می شود. در این موقع چه آسیبهای روانی برای زوجین اتفاق می افتد؟

وقتی یک خیانت آشکار می شود، فرد خیانتکار در ابتدا و اغلب اصرار دارد که به رابطه زناشویی خود پایبند است. اینجاست که تردید و شک و بی اعتمادی شکل می گیرد و مسائل روحی وروانی خاصی را متوجه زوجین می کند. این مشکلات روانی شامل یک ترومای عمیق؛ استرس و فشار مضاعف، یک ضربه روحی و عاطفی عمیق، غم و فقدان بزرگ می شود. حتی در روان شناسی این لحظه آشکار شدن خیانت برای فردی که خیانت دیده تعبیر به یک دوره سلوک می شود. .  فرد خیانت دیده در این مرحله احساساتی مثل خشم، عصبانیت، درماندگی، انکار، احساس فریب خوردگی و سوءاستفاده، ناامیدی، ترس و... می شود.

در زمان کشف خیانت، سوالات زیادی برای فرد خیانت دیده پیرامون خود و نقش همسری اش شکل می گیرد. با این احساسات باید چه کرد؟

بله. در لحظه کشف خیانت سوالات بسیار و گاهی پایان ناپذیری برای فرد خیانت دیده به وجود می آید. «چندوقت است که در رابطه است؟» «با چندنفر رابطه دارد؟» «جایگاه و شخصیت نفر سوم چگونه است؟» «چه چیزی بیشتر از من دارد؟» «چه کسانی از این موضوع باخبر هستند؟» «چرا همسرم این کار را در حق من انجام داد؟» «چه کار می توانستم انجام بدهم که این اتفاق نیفتد؟» «آیا باید همچنان در این رابطه بمانم یا جدا بشوم؟» و هزاران سوال دیگر که آسیب جدی به روان فرد خیانت دیده وارد می کند و او را در یک حالت شوک روانی قرار می دهد

به عنوان یک روان شناس پیشنهاد ما این است که فرد خیانت دیده در این مرحله افکار و احساسات خود را روی کاغذ بیاورد. اگر به چیزی مشکوک است و یا از مسئله ای نگران است آن را یادداشت کند. اگر این تخلیه روانی صورت نگیرد. اثرات روانی مخربب روی فرد دارد. خانم ها باید درباره احساسات و هیجاناتی که در حال تجربه آن هستند، صحبت کنند. خانم ها نیاز دارند درباره این موضوع چندبار اظهار کنند و احساساشان را درمیان بگذارند و به لحاظ روحی و روانی  تامین روانی بشوند.

این را هم اضافه کنم که همانقدر که فرد خیانت دیده در لحظه کشف، احساس دردناکی را تجربه می کند؛ خیانتکار هم احساساتی را مثل ترس از دست دادن زندگی، از دست دادن فرزندان، آبرو، تلافی فرزند و... را تجربه می کند.

اگر فردی متوجه خیانت همسر خود شد، باید چه طور با این موضوع برخورد کند. فرد خیانتکار باید چه رفتاری در پیش بگیرد؟

فرد خیانتکار باید از اطلاع رسانی تدریجی درباره خیانت خود پرهیز کند. یعنی اگر همسر خیانت را متوجه شد، مخفی نگه داشتن آن اشتباه بزرگی است. این فکر خوبی نیست که برای کنترل اوضاع و رعایت حال همسر، خیانت و حقیقت را مخفی نگه داریم. این کار باعث فشار روانی بیشتر به فرد خیانت دیده می شود.

فرد خیانتکار نباید حالت دفاعی به خود بگیرد بلکه باید مسئولیت کار خود را بپذیرد. اولین چیزی که در صحبت با همسر خود باید رعایت کند این است که حالت تدافعی نداشته باشد. بسیاری از افرادی که مرتکب خیانت می شوند در اولین مواجهه با همسر خود از جملاتی مثل« تقصیر خودت بود» «تو کم گذاشتی» « اگر تو این کار را نکرده بودی من به سمت خیانت کشیده نمی شدم» و... استفاده می کنند. استفاده از این ادبیات باعث از دست رفتن فرصتهای مطلوب ترمیم رابطه برای فرد خیانتکار می شود. برعکس، فرد خیانتکار باید به سوالات و ابهامات همسرش در این زمینه پاسخ بدهد و خیلی خوب است که این پاسخ ها بلافاصله بعد از افشای خیانت انجام بشود و این گفت وگو به تاخیر نیفتد.

فرد خیانت دیده باید این را در نظر داشته باشد که با برخورد تند و عصبی به خودش و رابطه اش ضرر می زند. درست است که این فرد فشار روانی زیادی را به خصوص در لحظه افشای خیانت تجربه می کند اما باید بداند که با گذشت زمان هیجانات و احساساتش تغییر پیدا می کند و نیاز به گفت وگو درباره خیانت صورت گرفته را حس می کند. فرد خیانت دیده چه بخواهد به رابطه خود با همسرش ادامه بدهد و چه بخواهد از زندگی زناشویی خارج بشود، بهتر است بدون هیجانات و احساسات درباره این مسئله با همسرش گفت وگو کند. البته باید بعد از گفت وگو زمانی را هم برای خود و برای تصمیم گیری درباره ماندن یا جدایی در نظر بگیرد و بلافاصله اقدام نکند.

بسیاری از اوقات متاسفانه فردی که خیانت کرده است از نفر سوم پیش همسر خود دفاع می کند. دفاع کردن از نفر سوم فرد خیانت دیده را عصبانی تر و خشمگین تر می کند و احساس می کند که دیگر هیچ تعهدی بین او همسرش باقی نمانده است.

زوج درمانگر: احترام به مرد و درک شدن زن خیانت ها را کاهش می دهد -  ازدواج قرار نیست همه نیازهای یک فرد را تامین کند

 

در رابطه ای که با خیانت دچار آسیب شده است، درخواست بخشش و قبول آن چه جایگاهی برای فرد خیانتکار و خیانت دیده دارد؟

ممکن است بعضی از افراد خیانتکار به این خطای شناختی دچار بشوند و از همسرشان بخواهند که او را ببخشد. یک قانون کلی در این زمینه وجود دارد که به جای درخواست بخشش از همسر از او بپرسید که «آیا می توانی من را ببخشی؟» پرسیدن این سوال خیلی بهتر از این است که درخواست بخشش داشته باشیم. چون بخشش موضوعی نیست که در یک لحظه و آنی صورت بگیرد. فرد خیانت دیده باید ساعتها و روزها با خود کلنجار برود، موضوع را مرور کند و مرحله به مرحله در مسیر اعتمادسازی مجددی که همسر ارائه می دهد، پیشرفت کند. در این مسیر زوجین حتما باید به مشاور و زوج درمانگر هم مراجعه کنند.

بعضی از زوجینی که خیانت می بینند یا خیانت می کنند سعی می کنند از هم فاصله بگیرند و راجع به این موضوع با هم صحبت نکنند. بعد از برملا شدن خیانت، رفتار منفعلانه و یا پرخاشگرانه باعث اتخاذ تصمیمات اشتباهی در طرفین می شود.

خواهشی که از زوجین دارم این است که بعد از برملا شدن خیانت هیچوقت فرزندان را به گروگان نگیرند. پیش کشیدن مسائلی مثل « اگر برنگردی بچه ها را از او می گیرم» یا « تو بچه داری به خاطر بچه ها برگرد» زبان تهدید است. تهدید ترس می آفریند و ترس از عوامل مهم شکسته شدن یک رابطه زناشویی است.

این خبر توسط سایت خبرگزاری فارس منتشر شده و خبر ناب صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.

منبع : خبرگزاری فارس

اخبار گوناگون در خبر ناب
محسن خاموشی ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۵:۱۸
محسن وخانمش سلام کاش میتونستم شمازو ببینم ومجددا عقدتون کتم وبادعایی شمازو عاشق کنم که هیچ حسودی نتوته چشم کنه شمازو اژهم جدانشید شیطان رالعن کنید دعامیکنم نتوته طرفتون پیش. بیاد قدره زندگی وجونی تونوبدونید حسودان بزارزرشونوبزنن دعامیکتم که فرامومش کنید هرچه بوده که نمیخوام بدونم چیزی بوده