
خودش هزار غصه داشت اما بزرگترین افتخارش شاد کردن مردم بود
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبر ناب به نقل از خبرآنلاین - امروز، ۱۴ اردیبهشت ماه روز ملی بازیگر است و به این انگیزه یادی می کنیم از بازیگری که در برابر ناملایمات زندگی سر خم نکرد بلکه تا واپیسن روزهای زندگی کوشید تا قامت افراشته خود را حفظ کند، در برخورد با مصایب به جای اینکه زانوی غم در بغل بگیرد، کمر همت بست و با همین کار بخش مهمی از فرهنگ تهران را هم حفظ کرد. از ورزش خود کم نگذاشت و تا حد مربی گری پیش رفت. بارها به دلیل فعالیت هنری کتک خورد و تا پای تبعید رفت و با همه اینها بزرگترین افتخارش را در شاد کردن دل مردم می دانست.
به گزارش ایسنا،به انگیزه روز بازیگر بخشی از گفتگوی او را با نسیم (سمیه) قاضی زاده در شماره دوم مجله «پاراگراف» که ویژه مرتضی احمدی بوده، می خوانیم. این گفتگو پس از درگذشت احمدی منتشر شده است.
احمدی درباره ورودش به عرصه بازیگری گفته است:
«دبیرستان شرف تنها مدرسه ای بود که در آن زمان فعالیت تئاتر داشت و من در سال ۱۳۱۸ اولین تئاترم را آنجا کار کردم. بیرون مدرسه هم دنبال تئاتر می گشتم. آن موقع ها سینما خیلی کم بود. شاید باورتان نشود من اولین بار سینما را نزدیک میدان شاپور در زمان رضا شاه دیدم. دیوار یک طرف خیابان را سفید کرده بودند و از طرف دیگر فیلم را با آپارات روی دیوار می انداختند. ما هم می نشستیم لب جوی و فیلم می دیدیم. البته راستش فیلم که نه، یک تصویرهایی می آمد و حرکت می کرد تا اینکه در سال ۱۳۱۹ با خبر شدم که زنده یاد محمود منزوی در سینما سپه یک ترانه فکاهی می خواند. پیش پرده خوانی تازه مُد شده بود. خانواده من مذهبی بودند و از این کارها زیاد خوش شان نمی آمد. من یواشکی تصنیف ها را حفظ می کردم و برای بچه های مدرسه می خواندم. در سال ۱۳۲۲ تصمیم گرفتم تئاتر را به صورت حرفه ای ادامه بدهم اما چون دانشکده ای برای این حرفه نبود، تصمیم گرفتم از راه پیش پرده خوانی وارد کار بشوم. در تئاتر تهران آقایان محسنی، شیبانی، قنبری به این کار مشغول بودند ولی چون تئاتر «فرهنگ» همان «پارس» فعلی پیش پرده خوان نداشت. رفتم آنجا. تصمیم گرفته بودند یک جورهایی مرا رد کنند ولی من ماندگار شدم. به انتظار نشسته بودم که مرحوم پرویز خطیبی سراغم آمد و گفت پسر اینجا چه می خواهی؟ گفتم می خواهم پیش پرده خوان. بشوم گفت: پول داری؟ گفتم: بله ۵ زار. گفت: پیش پرده من ۱۲ تومان قیمتش است. بعد آن را به من داد و گفت حفظش کن و پنجشنبه هفته بعد برگرد. آنها می خواستند سانس اول روز جمعه که بیشتر لوطی ها و چاله میدانی ها می آمدند، برنامه ام را اجرا کنم که آنها مرا هو کنند تا دیگر سراغ این کار نیایم. فکر کردم چه جوری پیش پرده بخوانم که مردم خوش شان بیاید. پس لباس یک فروشنده دوره گرد را پوشیدم و روز پنجشنبه با یک ارکستر به رهبری استاد رادمرد تمرین کردم و روی صحنه که رفتم و پیش پرده خواندم، به خاطر سنتی بودنش خیلی مورد استقبال قرار گرفت. همان شب با من قرارداد بستند. آن زمان ۱۰۰ تومان خیلی پول بود و خیلی از هنرپیشه های تئاتر به من حسادت می کردند. در آن زمان ما خیلی حرمت پیش پرده را داشتیم چون مورد توجه خانواده ها بود و اما از اواخر دهه ۲۰ آدم های سودجو اشعار ما را یادداشت می کردند و در بزم های شبانه می خواندند وقتی دیدیم اصالت پیش پرده دارد از بین می رود، کمتر می خواندیم دیگر.
مضمون اکثر پیش پرده ها، طنز انتقادی سیاسی شدید بود. خوب یادم می آید که به خاطر اجرای پیش پرده «قدس شاهین» در پاییز ۱۳۲۳ به مدت ۶ ماه به کرمان تبعید شدم که اگر پیگیری های آقای محمد مسعود نبود، مجبور می شدم به کرمان بروم آن هم برای جوانی به سن و سال من که تبعید واقعاً وحشتناک بود چون هم کار و هم ورزشم را از دست می دادم. به خاطر همین اجراهای پیش پرده های سیاسی چند بار بدجور کتک خوردم تا آنجا که می ترسیدم خانه بروم و مادرم مرا با آن سر و شکل ببیند اما ورزش پوست ما را کلفت کرده بود. به هر حال از سال ۱۳۳۲ به طور کلی پیش پرده خوانی را کنار گذاشتم.
بعد از کودتای ۱۳۳۲ که سالن های تئاتر را آتش زدند و ما را بیرون انداختند، تصمیم گرفتم دور این کارها را خط بکشم و بروم دنبال کار خودم. بازیگری را کنار گذاشتم و درخواست انتقالی به اهواز کردم. اتفاقاً همه حساب هایم غلط از آب درآمده بود. روز دومی که وارد اهواز شدم، هنوز پستم را تحویل نگرفته بودم که از رادیوی اهواز آمدند سراغم و گفتند بچه های جوان ما را جمع و جور کن و برای هنرپیشگی تربیت کن. ۷ سال به طور افتخاری برایشان کار کردم و تا رسیدم تهران دوباره همان آش و همان کاسه برایم اتفاق افتاد.»
و سرنوشت این گونه رقم خورد که او نه تنها در رادیو و تلویزیون به عنوان یکی از دوبلورهای تاثیرگذار کشور تبدیل شد، بلکه در عرصه بازیگری هم آثار خاطره انگیزی از خود به یادگار گذاشت. درباره کتاب ها و پژوهش هایش که ارزش بسیار دارند، در نوشتاری دیگر خواهیم گفت که در این مجال کوتاه نمی گنجد.
این خبر توسط سایت خبرآنلاین منتشر شده و خبر ناب صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.
منبع : خبرآنلاین
بررسی آلبوم تصاویر کودکی بازیگران سریال ناریا - سامان صفاری، کمند امیرسلیمانی و سپند امیرسلیمانی، آشا محرابی، امیریل ارجمند، محمدرضا شریفی نیا و...
پیام احساسی بنیامین بهادری به تتلو در زندان
فیلم آواز احساسی - هیچ باورت نمیشه بچه قد کف دست با ماله خود من باش گریه اتو دربیاره صدا رو
فیلم رونمایی پوریا پورسرخ از دختر فینقیلی اش: ازدواج کردم و دخترم نیلا 4 سالشه ! - اهل جنوب ایرانم و مادرم معلم بود -
بازیگر دور رگه ایرانی - روس: به نظرم مسئولان نباید سریال معاویه را ممنوع می کردند - من در امریکا (شب های برره) را می دیدم
فیلم آواز باشکوه واحساسی محسن یگانه ! - آهنگ منو فکر رفتن تو میکشه !
آواز باشکوه شاد پسر وسط خیابون - تو ملت عین مور و ملخ چه رقص مازنی پایتخت میرقصه انگاری ربات!
آواز باشکوه هوتن شکیبا - رقص پر ابهت مردونش خودش رو تو دل یه ملت جا کرد فقط پوزخندش!
فیلم - بررسی پشت صحنه خنده دار سریال (پایتخت) - فقط گریه و زاری ارسطو در غم از دست دادن عشقش
فیلم آواز باشکوه و رقص کردی سرباز راهور ! - همه همراهش شدند !
علیرضا افتخاری: از احمدی نژاد خیلی ناراحتم!
فیلم آواز باشکوه و اصیل مهران مدیری ! - با صدای مخملی اش آغاز کرد به خوا ندن سالن ترکید
سفر به ایام قدیم سال 1346 - سفر متفاوت محمدرضا و فرح پهلوی به تایلند برای فیلمبرداری !
دانلود آواز باشکوه محسن چاوشی به اسم زندان بان
ویدیو - بهنوش بختیاری در شام ایرانی: شوهرم نویسندست، بعد از 18 سال زندگی مشترک عاشقشم و بهش افتخار میکنم - بهترین کارهاش، شب های برره و جایزه بزرگ مهران مدیری بود !
آوازخوانی باشکوه و احساسی عرفان طهماسبی برای ایران - اشک همه در اومد!
شما هم به خانه سیمین و جلال دعوتید
از ژاله صامتی و رسول صدرعاملی تا احمدرضا دوریش داوران جشنواره فیلم 100
استانی با 3 میلیون جمعیت و تنها با 5 سینمای فعال
فراخوان چهل ودومین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران منتشر شد
پدیده نمایشگاه کتاب امسال را بهتر بشناسید! - آیا هوش مصنوعی جایگزین ترجمه انسانی می شود؟
آمار نهایی جان باختگان حادثه بندررجایی اعلام شد
گران ترین خانه تهران را ببینید
یک فیلم ایرانی در راه نالیوود تورنتو
بازیگران سریال (همسران) بعد از 31 سال کجا هستند
4 فیلم سینمایی پروانه نمایش گرفتند
میراث یوسا برای کودکان
چرا انیمیشن ایرانی به ژانر تخیلی و آینده نگر کمتر پرداخته است؟